تبیین اهمیت و ضرورت صبر و بصیرت از دیدگاه حضرت آیت الله خامنهای
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ؛ لاَ یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ»[1]
1- ضرورت بحث
حضرت آیت الله خامنهای در بیانات خود در دانشگاه علم و صنعت با اشاره به نقش دو عامل «صبر» و «بصیرت» در پیشبرد انقلاب اسلامی فرمودند: « نهضت عظیم اسلامى، همت مردم، رهبرىِ شخصیت بىنظیرى مثل امام - که حقاً و انصافاً شخصیت بىنظیرى بود - کار خودش را کرد. «صبر» و «بصیرت».......
بنده بارها از کلام امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) این را نقل کردهام: «لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر»؛ بصیرت - آگاهى - و صبر؛ یعنى استقامت، پافشارى، خسته نشدن. این دو خصوصیت در ملت ایران پیدا شد و کار خودش را کرد و انقلاب پیروز شد. »
رهبر معظم انقلاب در پیام خود به کنگره سراسری اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان نیز میفرمایند: «امیدواریم این گردهمایی، شما را به «بصیرت» و «صبر» که نیاز جوان دانشور امروز است، هرچه نزدیکتر کند. از این فرصت ها و از فرصت جوانی برای اعتلای معنوی و فکری بهره بگیرید.کشور شما به نسل جوان مومن و اندیش مند و پر انگیزه، از همه چیز و از همیشه بیشتر نیازمند است»[2]
معظمٌله در بیانات روز مبعث نبی مکرّم اسلام نیز فرمودند: «صرف اینکه حق با ما باشد، ما پیش نمیرویم؛ حق همراه با ایستادگى. امیرالمؤمنین - بارها من این جمله را از آن بزرگوار نقل کردم - در جنگ صفین فرمود: «لا یحمل هذا العَلَم الّا اهل البَصَر و الصَّبر»[3]. این پرچم را کسانى میتوانند بلند کنند که اولاً بصیرت داشته باشند؛ بفهمند قضیه چیست؛ هدف چیست؛ ثانیاً صبر داشته باشند. صبر یعنى همین استقامت، ایستادگى، پابرجائى. این را ما باید از بعثت درس بگیریم»[4]
2- صبر و بصیرت
1-2 معنا و مفهوم صبر
«صبر» در لغت عرب به معنای حبس و در تنگنا و محدودیت قرار دادن است[5]. صبر را بازداشتن نفس از اظهار بیتابی و بیقراری نیز دانستهاند[6]. در فرهنگ اخلاقی، صبر عبارت است از وادار نمودن نفس به انجام آنچه که عقل و شرع اقتضا می کنند و باز داشتن از آنچه عقل و شرع نهی می کنند[7]. واژه «صبر» در شکلهای مختلف بیش از صدبار در قرآن به کار رفته است که مبیّن اهمیّت آن است. قرآن کریم شرط بهرهمندی از امدادهای غیبی را صبر و تقوا دانسته و میفرماید: «بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَ تَتَّقُواْ وَیَأْتُوکُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلآئِکَةِ مُسَوِّمِینَ»[8]
امام علی ـ علیه السّلام ـ در تحلیل عزّت و ذلّت اقوام پیشین میفرمایند: «چون خدا دید چگونه در راه دوستی او بر آزار، شکیبایند، و چسان از بیم او، ناخوشایندی را تحمّل می نمایند، از تنگناهای بلا، گشایشی برایشان پدید آورد و از پسِ خواری، ارجمندشان فرمود و آرامش را جایگزین بیم کرد. پس پادشاهانِ حکمران شدند و پیشوایان با فرّ و شأن؛ و کرامتِ خدا در حق آنان تا بدانجا رسید که دیده آرزو نهایت آن را ندید»[9].
امام صادق ـ علیه السّلام ـ نیز میفرمایند: «صبر برای ایمان به منزله سَر برای بدن است؛ همچنانکه اگر سر برود بدن هم از بین می رود، اگر صبر از کف رود، ایمان نیز از کف می رود»[10]
صبر از ایمان بِسَر یابد کله حیث لا صبر فلا ایمان له[11]
خداوند در سوره عصر میفرماید: «وَالْعَصْرِ*إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ*إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ».
2-2 -معنا و مفهوم بصیرت
«بصیرت» به معنای روشنبینی است. بصیرت، فهم و درک عمیق است که زمینه تشخیص حق از باطل و انتخاب راه درست از غلط را برای انسان فراهم میکند. پیامبر اعظم(ص) میفرمایند : «لَیْسَ الاعْمی من یَعْمی بَصَرُهُ اِنَّما الاعمی مَن تُعْمی بَصیرَتُهُ»؛ کور کسی نیست که چشمش نابینا باشد؛ بلکه کسی است که بصیرت نداشته باشد[12]. امام علی(ع) نیز میفرمایند: «فقْد البَصَرِ اهونُ مِن فَقْد البصیره»؛ فقدان بصر(چشم) آسانتر از فقدان بصیرت است[13]
حارث بن حوط که با امیرالمؤمنین(ع) بیعت نکرد و کنار کشید، به امام میگوید: «تو گمان مى کنى که من اصحاب جمل(طلحه و زبیر و...) را در طریق گمراهى مى دانم؟». حضرت میفرماید: «یا حارث اِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَک وَ لَمْ تَنْظُر فَوْقَکَ؛ فَحِرْتَ اِنَّکَ لم تَعرفِ الحقَّ فَتَعرف مَنْ اتاه وَ لَمْ تَعْرفِ الباطل فَتَعرف مَنْ اَتاه »[14]؛ تو جلوی پایت را میبینی و بالا را نمیبینی؛ لذا متحیر شدی (نمیتوانی افقهای بالاتر را ببینی و فهم و درکت عمیق نیست). همانا حق را نمیشناسی تا اهلش را بشناسی؛ باطل را نمیشناسی تا اهلش را بشناسی.
حضرت آیت الله خامنهای میِّز مایز خواص از عوام را نه تحصیلات(که البته دانش و آگاهی لازمه بصیرت است)، بلکه «بصیرت» دانسته و میفرمایند: «جزو «عوام» قرار نگرفتن، بدین معنا نیست که حتما در پى کسب تحصیلات عالیه باشید؛ نه! گفتم که معناى «عوام» این نیست. اى بسا کسانى که تحصیلات عالیه هم کردهاند؛ اما جزو عوامند. اى بسا کسانى که تحصیلات دینى هم کردهاند؛ اما جزو عوامند. اى بسا کسانى که فقیر یا غنىاند؛ اما جزو عوامند. عوام بودن، دست خود من و شماست. باید مواظب باشیم که به این جرگه نپیوندیم. یعنى هر کارى مىکنیم از روى بصیرت باشد. هر کس که از روى بصیرت کار نمىکند، عوام است. لذا، مىبینید قرآن دربارهى پیغمبر مىفرماید: «أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی»[15]؛ یعنى من و پیروانم با «بصیرت» عمل مىکنیم، به دعوت مىپردازیم و پیش مىرویم. پس، اول ببینید جزو گروه عوامید یا نه. اگر جزو گروه عوامید، به سرعت خودتان را از آن گروه خارج کنید. بکوشید قدرت تحلیل پیدا کنید؛ تشخیص دهید و به معرفت دست یابید»[16]
4-صبر و بصیرت از دیدگاه حضرت آیت الله خامنهای
آنچه در پی میآید، فرازهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون صبر و بصیرت است که اغلب آنان خطاب به نوجوانان و جوانان ایراد گردیده است:
محنت ملتها
«عزیزان من! تمام مشکلاتى که براى افراد یا اجتماعات بشر پیش مىآید، بر اثر یکى از این دو است: یا عدم بصیرت، یا عدم صبر. یا دچار غفلت مىشوند، واقعیتها را تشخیص نمىدهند، حقایقها را نمىفهمند، یا با وجود فهمیدن واقعیات، از ایستادگى خسته مىشوند. لذاست که به خاطر یکى از این دو، یا هر دو، تاریخ بشر پر از محنتهاى بزرگ ملتهاست؛ پر از غلبهى زورگویان عالم بر ملتهاى ضعیفالنفس و غافل است. دهها سال - گاهى صدها سال - یک ملت مقهور سیاست یک جهانخوار و یک قدرت بزرگ بوده است. چرا؟ مگر اینها انسان نبودهاند؟ بله، انسان بودهاند؛ لیکن یا بصیرت نداشتهاند، یا اگر بصیرت داشتهاند، در راه آن آگاهى خود، فاقد صبر لازم را بودهاند؛ یعنى یا بیدارى نداشتهاند، یا پایدارى نداشتهاند»[17]
بصیرتزدایی و تلقین بیصبری
«امروز هم در دنیا کسانى که در رأس قدرتهاى سیاسى زور گو و مداخلهگر، یا در رأس کمپانیهاى اقتصادى، یا در رأس دستگاههاى سرطانگونهى تبلیغاتى و شبکههاى عظیم سودجوى تبلیغات قرار گرفتهاند، از طریق یکى از این دو خصوصیت بر ملتها حکم مىرانند و زورگویى مىکنند. یا سعى مىکنند ملتها را در غفلت نگهدارند و بصیرت آنها را از آنها بگیرند - اگر هم نتوانند به طور کلى از آنها بصیرت را سلب کنند، در یک مورد که یک مسألهى خاص برایشان مهم است، سعى مىکنند بیدارى ملتها و بصیرت انسانها را در آن جامعه سلب نمایند - یا آنها را دچار بىصبرى کنند. گاهى یک ملت و یک مجموعهى انسان، در یک راه درست دچار بىصبرى مىشوند. این بىصبرى هم یک امر تلقینى است؛ مىشود به ملتها تلقین کرد. امروز شما بدانید که در شبکههاى تبلیغاتى، میلیاردها دلار خرج مىشود، براى تلقین همین چیزها در ملتها، که آنها را یا از تشخیص درست، یا از صبر صحیح و کامل دور بیندازند و دور کنند»[18]
بصیرت و صبر علی(ع)
«امیرالمؤمنین علیهالسلام از اوایل نوجوانى تا هنگام مرگ، دو صفت «بصیرت» و «صبر» - بیدارى و پایدارى - را با خود همراه داشت. او یک لحظه دچار غفلت و کج فهمى و انحراف فکرى و بد تشخیص دادن واقعیتها نشد. از همان وقتى که از غار حرا و کوه نور، پرچم اسلام به دست پیامبر برافراشته شد و کلمهى «لاالهالاالله» بر زبان آن بزرگوار جارى شد و حرکت نبوت و رسالت آغاز گردید، این واقعیت درخشان را علىبن ابىطالب علیهالسلام تشخیص داد؛ پاى این تشخیص هم ایستاد و با مشکلات آن هم ساخت؛ اگر تلاش لازم داشت، آن تلاش را هم انجام داد؛ اگر مبارزه لازم داشت، آن مبارزه را کرد؛ اگر جانفشانى مىخواست، جان خود را در طبق اخلاص گذاشت و به میدان برد و اگر کار سیاسى و فعالیت حکومتدارى و کشوردارى مىخواست، آن را انجام داد. بصیرت و بیدارى او، یک لحظه از او جدا نشد. دوم، صبر و پایدارى کرد و در این راه استوار و صراط مستقیم، استقامت ورزید. این استقامت ورزیدن، خسته نشدن، مغلوب خواستهها و هواهاى نفس انسانى - که انسان را به تنبلى و رها کردن کار فرا مىخواند - نشدن، نکتهى مهمى است»[19]
توصیه به صبر و بصیرت